ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 <      1   2      
 
+ فاطمـــــه 

سلام

آخ كه چه باروني !!! هو ا ملس نزديك به يخ !!! خيابونا بند اومدن .

ما با خونه ي بابا فاصله داريم . من تنهابودم هنوز (... ) نيومده بود گفتم به بابا سر بزنم وبه پست تازه ات ولي نشد كه نشد .

ميترا جون !! ببين چقدر گرسنه ام شده كه اومدم كافي نت دلم ميخواد پيتزابخورم .!!!!!!!! چه خوب بود الان دست پخت بابام رو ميخوردم خيلي خوبه !!!

فقط يه دوبيتي از بابام يادم هست برات ميفرستم درحالي كه تيكه ي سومه توي دهنم ( دهنت آب افتاد ) ؟

چشمان تو را به كافه پيوند زدند

ازشدت تازيانه لبخند زدند

گيرم كه بيائي و دمي خوش باشي

هرهفته و روز و ثانيه گند زدند

ببخش اگه دير ميام واقعا گرفتارم عزيز بابام ميگفت اين گرفتاري برات خيلي زوده اما من گفتم كه دختر توام ازپسش بر ميام ولي خودمونيم عمه خيلي سخته ولي شيرينه مستقل بودن!!

خوب پرحرفي هم اندازه داره دختر ! پينزا تموم شد يالله پاشو الان ميان دنبالت ميگردن !

اهه

دوستدارت.......... فاطمه

سلام وسلامتي نثارتان . خانم آزاده خواهراذلي و...

خوشحالم كه فعالين !

دوباره مي آيم ولي با فاطمه . اگراجازه بدهيد براي خواندن متن يه فرصتي لازم دارم .

سركار محترم / عزيز ارجمند خانم ميترا آزاده

سلام

با مهر و ادب عرض شود قبلا هم از وبلاگ زيبايتان ديدار نموده ام

زيباست و احساستان لطيف و اشعارتان دل نشين و انديشه تان ستودني

اميدوارم سلامت و شاد باشيد و همواره روزگار بر وفق مرادتان باشد

با اجازه سركار لينك وبلاگ نازنين شما رادر دنگ و فنگ خواهم گذاشت

خوشحال شدم از زيارت شما

يا علي مدد

 <      1   2