سلام
اتفاقا من ازاين كامنت كه تقريبا نوع گفتمان تازه اي داشت خوشم اومد الان كه نگاه كردم ديدم حق با تو بود حذف شد شما فكر مي كنين چيزي شده ؟؟؟؟؟؟؟؟
درهرحال ازاينكه شما هستين وبارها خواهيد نوشت خاطرم جمعه ومن براساس همون برات پيغام گذاشتم .
شعرتونو خوندم وسيو كردم شايد درباره اش باهم حرف بزنيم البته دو چيز دراين شعر برام جالب نبود يكي اين ( تو ) كه هيچ نقشي ازخود ندارد ومااين كاراكتر غايب را در حرف هاي ذاوي ياداناي كل مي بينيم ويكي اضافه گويي است البته به نظر من بلند نوشتن علامت درازگويي نيست بلكه دورزدن حول كانوني كه تكرار شونده ومانع بازآفرينيست مي تونه درازگويي قلمداد بشه اما حس كار جون داره تصويرها هم تا حدودي تاثير گذار وسيلند فكر مي كنم حرف هامو زدم .
خواهر خوبم زبان اگر درشعر بصورت ابزاري براي رساندن پيام نويسنده دربياد يعني روزنامه اي نوشتن درحاليكه تلاش بر رسيدن به زبان است وقتي به زبان برسيم شعر قابل تاويل مي شود وآنگاه مي توانيم بگوييم با يك كارجدي روبروييم پس زبان وزبان هراتفاقي در شعر در زبان رخ مي دهد كه ....تا بعد .هجوووووووووووووووووووووووم