سلامعزيز خواهرم
سلام
وقتي اومدي و گفتي برادرمي ، احساس خاصي داشتم وهنوزهم دارم ومثل يه شعر در من جون گرفت ودلم برات تنگ مي شه .
آره من 45 سالمه و3 فرزند دارم ولي توي دلم اون ته گرفتار چيزي هستم كه باعث شده هيچوقت به قد سن و سالم بزرگ نشم .
باور ميكنم كه حرفات ازته قلبته اما جاي تورو هيچ كامنتي برام پر نمي كنه بيشتر نمي خوام رملنتيك باشم ولي همون چيزي كه فكر كردي درسته وانجامش بده به خودت فكركن وبراي حل مشكلاتت حتما كاري بكن هروقت فرصتي بود به ماهم سر بزن . اگه فكركردي من كاري ميتونم انجام بدم خبرم كن مطمئن باش كوتاهي نمي كنم .
بسه ديگه اونوقت فكرمي كني خبريه شب بخير خواهرخوبم .
هجوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووم
اول سلام
دوم ببخش كه بي دعوت اومدم
سوم اينكه متن قشنگي بود و زير هم نوشتنش چيزي از ارزشهاش كم نميكرد
به كوري جماعتي كه لبخند را از لبان مردمم دزديده اند برايتان شادي آرزو مي كنم پاينده باشيد
آدم برفي
طولاني تر از سكوت منتظر حضور سبز شما تو كلبه خاكستريشه
رنجه كنيد قدم رو ........
كجاي دنيا يه خواهر بدوت دليل به برادرش سر نمي زنه ها؟
ترديد
به چشم خواهري هم نمي شود خواب ديد؟
نبين ! ازاينکه شاعر مرده زيباتراست
با شعر ترديد منتظرم.هجووووووووووووووم
يا حق
ميتراي عزيز سلام
به مانند هميشه زيبا بود و دلنشين .
بايد من رو هم ببخشي كه انقدر دير به ديدارت آمدم
اوضاع زندگي گرچه شيرين اما خيلي پيچيده و سخت شده
بهمين خطر فرصت ها اندك مي شه و مجال ها تهي
خوشحال مي شم به قبيله خودت بياي و بدون يه مرد ايستاده دم در و منتظرته !
مولا علي يارت
با درود وسپاس
جنبش................... به روز شده سر بزنيد
منتظريم.
ديوانگي هميشه مرا حفظ مي کند
اينطور سطرها آدمو مي بره جايي كه شعر موج مي زنه !
كجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــايـــــي؟
خواهر ازلي
آي دي من Hojum1 است اگرچه زياد وارد نيستم ولي شايد براي ارتباط يك خواهر وبرادر مناسب باشه منتظرم خواهرم .
بنام خداوند جان و خرد وبا عرض سلام و ادب به خواهر ازلي
خدا را شكر كه كامنت وبلاگت بالاخره بازشد!!!ا
منشورسازمان ملل متحد مدعي جلوگيري ازجنگ و خون ريزي وممانعت از تلفات انساني ، براي نخستين بار درطول تاريخ تا سيس خود قطعنامه آتش بس ميان چريكهاي لبناني وارتش اسرائيل را تصويب نكرد !!!
پيامد آن ادامه ي جنگ وگسترش وحشيانه ي ويرانه ها وعدم توجه به عمق فاجعه ي انسانيست! كه عشق در زير پوتين هاي سربازانِ جنگ رنگ ِنفرت گرفت .
پاي چوبي ا م به راه هايي که نبسته اند دل سپرده است كه اين راديو ازمرز گذشت !!
واين شعر سه سا ل در انتظار قطعنا مه اي براي تصويب نشسته وامروز كه تصادفـن منشور ملل را زير پا گذاشتم شما بخوانيد : جهاني شدم.
به ديدار شما در هجوووووووومِ لحظه ها نشسته درخشاب عمرخود سرريزم .
با سپاس فراوان هجوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووم
سلام بچه محل هم شهري!!!!!!!!!!
انگاري عصري هر جا ميرم محمد حسين ابراهيمي جلومه !!!يكي نيست بهش بگه برو وبلاگتو بروز كن بچه محل!!!!!!!
از كار بلند و خوبتون لذت بردم و يادم به شعر هاي فروغ افتاد البته خيلي قشنگ كار كردي بخصوص اون بيت :احساس هاي خسته ي من خواب مي روند و در كل از اين كارهاي به قول مهدي موسوي پست مدرنيته